فیلم دختری در زیرزمین “girl in the basement”
امروز میخوایم به بررسی فیلم پر تنش و هولناک دختری در زیرزمین محصول کشور آمریکا به کارگردانی الیزابت رم بپردازیم که متاسفانه اقتباسی از داستان واقعی است.
در این فیلم بازیگرانی از جمله “Stefanie Scott” در نقش سارا ، “Judd Nelson” در نقش دان پدر سارا ، “Joely Fisher” در نقش ایرن ، “Emma Myers” ، “Jake Etheridge” در نقش کریس در نقش دختر سارا حضور دارند.
سارا دختری ۱۷ ساله که تاوان سرکشی دوران نوجوانی اش را با عمر و زندگی اش میپردازد.
سارا بی صبرانه منتظر تولد هجده سالگی اش است تا به هدفش که رفتن از خانه است برسد او با سرکشی از دستورات پدر کنترل گر خود عرصه را برای خودش تنگ تر کرده و ارتباط خوبی با پدرش ندارد.
سارا وقتی که پدرش با بیرون رفتن شبانه ای مخالفت می کند بدون اجازه نصف شب مخفیانه از پنجره اتاقش فرار می کند و با دوست پسر موتور سوارش به نام کریستوفر به میهمانی شبانه می رود و لحظات عاشقانه ای را در اوج احساسات نوجوانی با کریس میگذراند.
دان( پدر سارا) هنگاهی که متوجه این موضوع می شود و مچ سارا را زمان برگشت به خانه می گیرد با سارا به صورت لفظی درگیر می شود و او را بازخواست می کند. دان وقتی صحبت ها و نقشه های سارا با ایرن(مادرش) و ایمی(خواهرش) را درباره این موضوع که میخواهد بعد از هجده سالگی دنیارا بگردد می شنود میفهمد که تصمیم سارا برای فرار کاملا جدی است و چند روز قبل از تولد هجده سالگی سارا نقشه شرورانه خود را عملی میکند.
او در حالی که ایرن به خرید رفته سارا را به بهانه کمک برای بردن وسایل اضافی به زیرزمین میکشد و او را در اتاق مخفی پشت کتابخانه در زیرزمین زندانی می کند. در ابتدا به نظر می رسد که این اسارت صرفا برای تنبیه سارا است و پدرش میخواهد به تفکر خودش حق اش را کف دستش بگذارد.
اما درام ماجرا از آنجایی شروع می شود که این اسارت بیشتر از چند روز طول میکشد و ما در روز هفتم صورت سارا را خونی و کبود می بینیم که این نشان دهنده درگیری میان دان و سارا است. دان در حالی که با ایرن و ایمی در طبقه بالا زندگی می کنند به زندگی مجزای خود با سارا در زیر زمین ادامه می دهد.حتی وقتی کریس برای تولد هجده سالگی سارا به سراغ او می آید با دان ملاقات میکند و دان به او می گوید که سارا با پسر دیگری فرار کرده است.
در روز ۳۵۶ می بینیم که سارا باردار است و نوزاد خود را بدون کمک های زایمان. و بهداشت به دنیا می اورد و صاحب دختر از پدر خودش به نام مری می شود.البته که مری انگیزه و سرگرمی ای برا گذراندن روز های وحشتناک سارا در زیر زمین می شود اما هیچ چیز نمی تواند از هولناکی این اسارت و تجربه های وحشتناکی ک سارا داشته کم کند.
سارا در این مدت زمان خود را با فکر کردن به کریس میگذراند و حتی داستان زندگی خودش و کریس را به صورت داستان افسانه ای برای مری تعریف می کند و یاد کریس را برای خودش زنده نگه می دارد.
مدتی میگذرد و سارا صاحب دو فرزند دیگر می شود و با اصرار زیاد دان را مجبور می کند پسر آخرش ک نوزاد یک روزه ای بود ببرد و به مادرش به عنوان فرزند سارا تحویل بدهن طی نامه ای هم به مادرش گفت این بچه خودش و دوست پسرش است البته سعی کرده بود در نامه به مادرش بگوید که در زیر زمین است اما دان اون قیمت نامه را دید و پارش کرد.
البته که سارا چند بار تلاش می کند فرار کند در اولین روز های اسارتش با در قوطی کنسرو به دان حمله می کند دفعه بعدی از در به بیرون می دود اما پشت کتابخانه گیر می افتد. و حتی وقتی دختر و پسرش بزرگ شدند متوجه نم سقف می شود و تمام شب را به حفاری سقف می پردازد اما دان باز هم متوجه می شود و سارا را مورد ضرب و شتم قرار می دهد و همین امر باعث سقط چهارمین بچه سارا که اورا حامله بود می شود.
سر انجام بعد از گذشت چندین سال وقتی که دختر بزرگش مری ساله شده بود به دلیلی بیماری دچار حمله آسم میشه و با التماس از دان میخواهند که آن هارا به بیمارستان ببرد وقتی دکتر وضعیت مری را می بیند و متوجه می شود از زمان تولد هیچ واکسنی نزده و هیچ پرنده پزشکی ای ندارد کمی مشکوک می شود و سارا با استفاده از یه نقشه خودش را به دکتر و پلیس می رساند و به آن ها میفهماند در شرایط دشواری است.
وی بالاخره بعد از گذشتن چندین سال طاقت فرسا از زیرزمین بیرون می آید و می بیند که کریس هنوز هم منتظر اوست. و کارگردان سعی کرده پایان خوشی برای این فیلم در نظر بگیرد که واقعا کار بیهوده ای است و هیچ چیز نمی تواند رنج ها و تجربه های سارا را از ذهنش بیرون کند.
این فیلم واقعیت بسیار تلخی را به تصویر می کشد و روح آدم را آزار می دهد حتی فکر به همچین موضوعی هم می تواند بار روانی بسیاری داشته باشد اما نمیتوانیم این واقعیت که همچین انسان هایی هم وجود دارند و می توانند تا این حد منزجر کننده باشند انکار کنیم.
به شخصه نمی توانم به این فیلم امتیازی بدهم یا بگویم خوب است یا بد نمی توان تلاش کارگردان و عوامل این فیلم را برای فضا سازی خوبی که انجام داده اند نادیده گرفت فیلم کاملا می توانست آن حسی را که باید به مخاطب القا کند و هرکسی را تحت تاثیر قرار بدهد.
و همچنین بازیگرانی که نقش های خود را به خوبی ایفا کردند اما نمی توان از داستان فیلم که تا حد زیادی وحشتناک است گذشت کرد.
درباره این فیلم باید بگم که اگر شرایط روحی مناسبی ندارید و یا طاقت کمی دارید این فیلم را نبینید و حتی سراغ جزئیات پرونده واقعی این فیلم که شخصیت های اصلی آن الیزابت ( سارا) و جوزف (دان) می باشند نروید اما اگر به این پرونده ها علاقه دارید و این مقاله را خواندید پیشنهاد می کنم جزئیات این پرونده را از اینجا دنبال کنید.
